الناز جونم
من و شانتی (جوجه کلاغ عزیز) در یک ظهر بهاری...
خداوند کلاغ و طوطی را به یک شکل آفرید ، طوطی شکایت کرد تا خدا او را زیبا خلق کرد ولی کلاغ راضی به رضای خدا شد...
و اینگونه بود که طوطی در قفس و تنها امّا کلاغ آزاد و رها
الناز شاکردوست:باید امروز به این قاصدک
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا
به خدایی که خودم میدانم
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند
به خدایی که خودم میدانم
به خدایی که دلش پروانه است
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید
و به باران گفته است باغها تشنه شدند
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست
به خدایی که خودم میدانم
سلام روزتان پراز عشق